چه زمانی امریکا و چین با بزرگترین خطر جنگ مواجه خواهند شد؟ پاسخ حوالی سال ۲۰۴۹ است؛ یعنی زمانی که رهبران کمونیست، وعدهی «جوانشدن عظیم ملت چین» و «ارتشی در کلاس جهانی» را میدهند.
یا شاید هم سال ۲۰۳۵؛ زمانی که هدف آنها «تکمیل بهبود و بازسازی دفاع ملی و نیروهای مسلح» است.
یا شاید هم ۲۰۲۷؛ وقتی که به گفتهی رؤسای ارتش امریکا، چین به دنبال بهرهگیری از امکانات لازم جهت حمله به تایوان است.
اما کتاب تازهای که به قلم دو تن از ژئواستراتژیستهای امریکایی نگاشته شده، استدلال میکند که آن زمان بحرانی فرا رسیده است.
هال برندز از دانشگاه جان هاپکینز، و مایکل بکلی از دانشگاه تافتس در «منطقهی خطر: درگیری آینده با چین»، استدلال میکنند که غولهای جهان درگیر یک دوی سرعت دهساله هستند، و نه یک ماراتون صدساله... آنگونه که عنوان کتاب دیگری نیز به آن اشاره دارد.
آنها استدلال کردهاند که چین در آستانهی «سقوطی سخت» و یا شاید «رو به تنزل» باشد.
و گفتهاند که این اتفاق باعث میشود که چین، به کشور خطرناکتری تبدیل شود. این کشور میتواند به زودی دست به تصرف تایوان بزند... کمااینکه همین حالا هم شانس انجام این کار را دارد.
گراهام آلیسون در کتابی با عنوان «جنگ محتوم؛ آیا امریکا و چین میتوانند از تلهی توسیدید بگریزند؟» استدلال میکند که چین و امریکا درست به همان شیوهی آتنِ در حال ظهور و اسپارتِ ترسناک در دوران باستان، در شرف جنگی محتوم و قریبالوقوع قرار دارند.
در عوض، آقایان برندز و بکلی بر این باورند که آتنِ توسیدید، نه آغازگر جنگ، بلکه قدرتی نوظهور بود که برای جلوگیری از زوال میجنگید.
ترس امپراتوری ژاپن از خفگی اقتصادی نیز، که منجر به حملهی غافلگیرانهاش به پرل هاربر در سال ۱۹۴۱ شد، نمونهای از «تلهی یکقدرت اوجگرفته» بود.
هر دو عنصر این تز، [اینکه چین رو به اوجگیری است و جنگ نیز قریبالوقوع]، مورد اعتراض تحلیلگرانی دیگر قرار گرفته است.
کارشناسان استدلال میکنند که آیا کاهش رشد چین به معنای آن است که این کشور با «تلهی درآمد متوسط» مواجه شده است (که در آن کشورهای فقیر برای رشدی بیشتر از ثروت متوسط تقلا میکنند)؟
همچنین که این گروه از افزایش خصومت میان امریکا و چین و تنش نظامیِ واقع در پیرامون تایوان نگران هستند.
تحلیل نیات و مقاصد چین ازین جهت اهمیت دارد که این نیات بر سیاست امریکا تأثیر میگذارند.
جود بلانشت، از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل (یک اتاق فکر) این سؤال را مطرح میکند که: «آیا چین تنها یک مست ساده است که در یک بار نشسته؛ و یا تونی سوپرانو است که در حال جرعهجرعه نوشیدن ویسکی خود، چپچپ نگاهتان میکند؟»
او در ادامه میگوید: «اگر چین را تهدیدی کوتاهمدت تصور کنیم، همهی تلاش خود را برای بازدارندگی نظامیاش به کار میبندیم و رقابتی که بر سر نظم جهانی هست فراموش میکنیم.»
بسیاری از کارشناسان، سقوط چین را پیشبینی کردهاند. با این حال آقایان برندز و بکلی استدلال میکنند که رشد درخشان این کشور، ناشی از عوامل متعددی بوده که حالا در حال تغییر هستند.
رونق جمعیتی این کشور حالا روندی معکوس یافته است. اصلاحات بازار، به تمرکز مجدد در اقتصاد و مبارزه برای کنترل بدهی میانجامد.
کشورهای ثروتمند نیز در مقابل، به جای پذیرش رشد چین، شروع به محدودکردن تجارت کردهاند.
حالا یک دولت «خودکامهی نسبتاً هوشمند»، که کنترلهای سیاسیِ چندان سختی نداشت، به حکومتی ظالمانهتر بدل شده و یک دولت نظارت فنی ایجاد کرده است.
اقتصاددانانی چون توماس اورلیک (کسی که ویرایش جدید کتابش در باب اقتصاد چین، با عنوان «حبابی که هرگز نمیترکد»، در شرف انتشار است)، استدلال میکنند که حاکمان چین، اهرمهای نظارتی و تجارب کافی را برای جلوگیری از یک بحران سیستماتیک دارند.
اوریانا اسکایلار ماسترو از دانشگاه استنفورد و درک سیزرز، از مؤسسهی امریکن اینترپرایز (یک اندیشکده)، در تفسیری که به مجلهی فارینافرز ارائه دادهاند، سقوط سخت را برای این کشور نامحتمل دانستهاند. به عقیدهی آنها سقوط نسبی چین [البته اگر اتفاق بیفتد]، زوالی احتمالاً تدریجی خواهد بود.
قدرت نظامی این کشور به رشد خود ادامه خواهد داد. آنها قصد تصرف تایوان را دارند؛ اما ترجیح میدهند هزینهی کلانی را صرف انجام این کار نکنند.
گمان آنها این است که یحتمل چین به کشور تهاجمیتری بدل خواهد شد؛ اما باید که امریکا از «راهحلهای کوتاهمدتی که تواناییاش را در رقابت بلندمدت تضعیف میکند»، اجتناب نماید.
پرزیدنت بایدن که چین را اساساً بزرگترین تهدید برای برتری امریکا میداند، در حال حاضر، به این کشور به چشم یک چالش اقتصادی و سیاسی نگاه میکند.
بودجهی دفاعیای که او برای سال مالی آینده درخواست داده، حاکی از آن است که تهدید نظامی در دههی ۲۰۳۰ تشدید خواهد شد.
این کشور به دنبال تورم حداقلی است و سرمایهی کلانی را صرف تحقیق و توسعه برای سلاحهای آینده کرده است.
اندازهی ناوگان امریکا (که در حال حاضر کوچکتر از ناوگان چین است)، قرار است پیش از گسترشِ مجدد در ماه آینده، انقباضی نسبی داشته باشد.
در همین حال، توافق آکوس نیز (برای تحویلِ زیردریاییهای هستهای به استرالیا)، قرار نیست تا پیش از سال ۲۰۴۰ هیچ قایقی را به استرالیا واگذار کند.
با این حال، شخصیتهای نظامیِ برجسته نگران هستند. فیلیپ دیویدسون، رئیس سابق فرماندهی هند و اقیانوسیهی امریکا، استدلال میکند: «تهدیدها در طول همین دهه، و یقیناً در چهار یا پنج سال آینده آشکار خواهند شد. ما از قعر دریا تا فضا، قرار است شاهد اوجگیری و ترقی چینیها باشیم.»
جان آکیلینو، که جانشین اوست نیز میگوید که قصد دارد نوسازی نیروهای مسلح خویش را تا سال ۲۰۲۷ به پایان برساند. او در ماه مارس به سنا گفت که احتمالاً در ددلاین این جدول زمانی تغییراتی به وجود خواهد آمد (به سوی نزدیکتر شدن آن لحظه).
فهرست اولویتهای بدونِ بودجهی (بودجهگذارینشده) فرماندهی هند و اقیانوسیه، به ۱.۵ میلیارد دلار میرسد.
بیشترین مبالغ میتواند توانایی آن را برای محافظت (از) یا حمله (به) ماهوارهها افزایش داده، و به خرید موشکهای ضدکشتیِ دوربرد، و نیز به فعالشدن «کمپین»ی بینجامد که به اشتراکگذاری اطلاعات با متحدان و تأمین امکاناتی برای آزمون مفاهیم جدید جنگی یاری میرساند.
احتمالاً بسیاری از این موارد از سوی کنگره مورد پذیرش قرار خواهند گرفت. کمیتهی مجلس نمایندگان و سنا، پیشنهاد تخصیص مبلغی مازاد به میزان (به ترتیب) ۳۷، و ۴۵ میلیارد دلاری را دادهاند.
برای بانی گلاسر از ژرمن مارشال فاند (اندیشکدهای دیگر)، هرگونه درگیری، احتمالاً نشئتگرفته از تغییرات سیاسی است، نه تغییر در موازنهی قدرت.
حتی اگر نیروهای چینی آمادگی هم نداشته باشند، آقای شی، تردیدی در اقدام به جنگ نخواهد داشت... خصوصاً که در صورت عدم وقوع چنین اتفاقی، تایوان به سوی استقلال پیش رفته و نتیجتاً حزب کمونیست چین تحقیر میگردد.
به نظر میرسد که شی برای مدتی ترجیح داده تایوان را در وضعیتی گرگومیش نگه دارد... چرا که این جزیره با وجود عملاً خودمختار بودن، از سوی هیچیک از قدرتهای بزرگ، با عنوان مستقل شناخته نمیشود.
بانی گلاسر معتقد است که اگر شی جینپینگ به اتحاد مجدد با تایوان هم دست نیابد، حزبش محکوم به سقوط نخواهد بود.
بنابراین تقویم سیاسی میتواند بحران بعدی را ایجاد کند. احتمال دارد در اواسط اکتبر که انتظار میرود آقای شی برای سومیندور، مقام ریاستجمهوری را به دست آورد، کنگرهی حزب کمونیست چین اسرار بیشتری را در مورد نیات او نسبت به تایوان فاش نماید.
مجموعهای از اجلاس سران در آسیا در پاییز امسال نیز ممکن است نشان دهند که روسیه و چین تا چه اندازه به اهداف مشترکشان خواهند رسید.
در انتخابات میاندورهای ماه نوامبر، دموکراتها ممکن است یک یا هر دو مجلس کنگره را تسلیم جمهوریخواهان تندرو کنند.
کاخ سفید نیز به طور مشابه احتمال دارد که در سال ۲۰۲۴ شاهد تغییری بزرگ باشد.
تایوان نیز در همان سال انتخابات ریاستجمهوری برگزار میکند. آیا ممکن است که رئیسجمهور جدید تایوان، بار دیگر به جستجوی استقلال برآمده و این بار از سوی رئیسجمهور تازهی ایالاتمتحده به رسمیت شناخته شود؟
خانم گلیزر استدلال میکند که همین چشمانداز میتواند محرکی واقعی برای جنگ باشد.
ویدیو:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک